پاتریاخها و انبیا

70/72

۷۱ - “گناه و توبه داود”

این بخش براساس دوم سموئیل 11، 12 نوشته شده است. PA 667.1

کمتر پیش آمده است که کتاب مقدس انسان‌ها را بستاید. حتی بخش کوچکی به تمجید از فضایل مردانی که تاکنون زیسته‌اند اختصاص یافته است. این سکوت بی‌هدف نیست؛ زیرا که این امر خالی از آموزه نیست. همه ویژگی‌های نیکی که انسان‌ها دارا می‌باشند، از آن خداوند است؛ اعمال نیکشان از طریق فیض خداوند و از طریق مسیح انجام گشته‌اند. از این رو همه جلال از آنچه هستند و یا انجام می‌دهند، تنها متعلق به خداوند است و بس؛ آنان چیزی جز وسیله‌ای در دستان او نیستند. از این مهمتر همچون تمام درس‌هایی که کتاب مقدس به ما می‌آموزند خطر بزرگی موجود است که انسان‌ها را مورد تمجید و ستایش خود قرار می‌دهد؛ زیرا اگر پیش بیاید که انسانی بینش وابستگی خود به خداوند را از دست داده، به قدرت خود اعتماد نماید، مسلم می‌داند که سقوط خواهد نمود. انسان با دشمنانی به ستیز می‌رود که از او قوی‌تر هستند. “زیرا ما را کشتی گرفتن با خون و جسم نیست بلکه با ریاست‌ها و قدرت‌ها و جهان‌داران این ظلمت و با فوج‌های روحانی شرارت در جای‌های آسمانی” (افسسیان 6: 12) غیرممکن است بتوانیم تنها با نیروی خود به نبرد ادامه دهیم؛ پس هر آنچه که ذهن ما را از خداوند منحرف می‌نمایند، و هرآنچه ما را به سوی تمجید از خود و وابستگی به نیروهای خود می‌راند، بی‌شک راه سقوط ما را آماده می‌نماید. فحوای کتاب مقدس بر آن است تا مفهوم بی‌اعتمادی به قدرت انسانی و تشویق به ایمان به نیروی الهی را در ذهنیت ما نقش زند. PA 667.2

این روحیه خودستایی و اعتماد به نفس بودند که راه سقوط داود را هموار نمودند. چاپلوسی و اغواگری‌های زیرکانه قدرت و تجمل بر او بی‌تأثیر نبودند. حشر و نشر با ملل پیرامون نیز نفوذ شریرانه خود را در پی آورده بود. براساس قانونی که در میان حکام شرقی رواج داشت، شاه از قانون‌شکنی‌هایی که برای مردم عادی مجازات در برداشتند، مستثنی بود؛ یعنی حاکم التزامی به رعایت قوانینی که شامل حال مردم عادی می‌شد، نداشت. همه این امور منجر به این شدند که احساس زشتی گناه برای داود کمرنگ‌تر شود پس به جای ایمان به خضوع در برابر قدرت یهوه، شروع به اعتماد به خرد و توانایی خود نمود. به محض اینکه شیطان جان را از خداوند، که تنها سرچشمه قدرت است، جدا می‌گرداند، در پی تحریک تمایلات ناپاک طبیعت جسمانی انسان برمی‌آید. دشمن کار خود را به سرعت انجام نمی‌دهد؛ در آغاز کار او ناگهانی و تکان‌دهنده نیست؛ عمل او تحلیل مخفیانه زیربناهای استحکامات اصولی ما است. کار خود را با چیزهایی که بسیار کوچک می‌نمایند، شروع می‌کند - یعنی مسامحه در دل راست داشتن یا خداوند و ایمان کامل به او و نیز تمایل به پیروی از رسوم و اعمال دنیوی. PA 667.3

پیش از آن که نبرد با آمونیان به پایان برسد، داود با رها کردن فرماندهی ارتش یوآب، به اورشلیم بازگشت. سوریان پیشتر خود را به اسرائیل تسلیم نموده بودند و سرنگونی آمونیان امری قطعی به نظر می‌آمد. دورتادور داود را ثمرات پیروزی‌ها و جلال حکومت خردمند و توانای او فرا گرفته بودند. این همان زمانی بود که اغواگر از فرصت بهره جست تا اندیشه او را منحرف نماید، یعنی هنگامی که در کمال آسایش و بدون حفاظت مانده بود. اینکه خداوند داود را در ارتباط نزدیکی با خود قرار داده، بر او الطاف بسیاری را آشکار نموده بود، باید قوی‌ترین انگیزه‌ها را برای حفاظت شخصیتش در برابر آسیب‌ها به او می‌دادند. اما هنگامی که در زمان آسایش و امنیت، وابستگی‌های خود به خداوند را از دست داد، به شیطان تسلیم گشت و کناه و ناپاکی را بر جان خود فرو ریخت. آن رهبری که آسمان‌ها برای هدایت قوم برگزیده بود، کسی که خداوند برای اجرای قوانین خود گمارده بود، خود را از محافظت‌ها محروم داشت. کسی که باید وحشت در دل تبهکاران می‌آفرید، با اعمال خود دست آنان را تقویت نمود. PA 668.1

داود در خلال خطرات زندگی پیشینش، با آگاهی صادقانه می‌توانست به خاطر سرنوشتش به خداوند ایمان داشته باشد. دست خداوند او را به سلامت از میان دام‌های بیشماری که در پیش پاهای او قرار داشتند، عبور داده بود. اما اکنون، گناهکار و بی توبه، در پی یاری و رهنمود از آسمان برنمی‌آمد، و در پی رهایی از خطراتی که کناه برایش در برداشتند، نبود. بتشبع که زیبایی‌اش دامی برای پادشاه گسترده بود، همسر اوریای جتی، یکی از دلیرترین و وفادارترین افسران داود بود. کسی نمی‌توانست پیش‌بینی نماید اگر نتایج این گناه فاش می‌گشت، چه پیش می‌آمد. قانون خداوند اعلام می‌نمود که مزد زناکار مرگ است، از این رو بسیار محتمل بود که آن سرباز مغروری که بی‌شرمانه مورد بی‌احترامی قرار می‌گرفت، برای انتقام، جان پادشاه را بگیرد یا مردم را بر علیه او بشوراند. PA 668.2

هر تلاشی که داود برای سرپوش گذاشتن بر گناهش انجام داد، بی بی‌ثمر بود او خود را به دستان شیطان تسلیم کرده بود؛ اکنون خود را در محاصره خطرات بیشماری می‌یافت و بی‌حرمتی را تلخ‌تر از مرگ در برابر خود می‌دید. سپس هیچ راهی جز یک راه برای فرار از این مخمصه به ذهنش خطور نکرد، در نومیدی محض، شتابزده با خود اندیشید که قتل را نیز به گناه زناکاری خود بیافزاید. کسی که نقشه نابودی شاؤل را طراحی کرده بود، این بار در پی تخریب داود برآمده بود. اگرچه وسوسه‌های این دو متفاوت می‌نمودند، لیکن در سوق دادن آنها برای تخطی از قانون خداوند یکسان عمل می‌کردند. داود با خود چنین استدلال نمود که اگر اوریا در نبردی به دست دشمنان کشته شود، گناه مرگ وی نمی‌تواند راه خانه پادشاه را به مردم نشان دهد، پس بتشبع آزاد می‌شد تا همسر او گردد، سوءظن‌ها از او برطرف می‌شدند و حرمت سلطنت در امان می‌ماند. PA 669.1

اوریا باید خود مجوز مرگش را صادر می‌نمود. در نامه‌ای که از شاه به یوآب فرستاده شده بود، چنین آمد: “اوریا را در مقدمه جنگ سخت بگذارید، و از عقبش پس بروید تا زده شده بمیرد.” یوآب که پیشتر دستش به خون دیگری به عمد آلوده شده بود، بی‌درنگ حکم پادشاه را به اجرا گذاشت، و بدین ترتیب اوریا با شمشیر بنی آمون به زمین افتاد. PA 669.2

پیش از این رویداد، سوابق سلطنت داود مانند قلیل افرادی بود که در این جایگاه خوش درخشیده بودند. نوشته شده است که: “داود بر تمامی قوم خود داوری و انصاف را اجرا می‌داشت.” (دوم سموئیل 8: 15)، درستکاری او اعتماد و تبعیت قوم را برایش به ارمغان آورده بود. اما همین که از خداوند دوری جست و خود را به دستان شریر سپرد، در همان زمان بدل به عامل شیطان گشت؛ با این حال هنوز از جایگاه و قدرتی برخوردار بود که خداوند به وی داده بود، و به همین دلیل کسی که می‌بایست جان آن بی‌گناه را بگیرد، اعلام وفاداری کرد. و بوآب که به جای اتحاد با خداوند، با شاه در این امر هم‌پیمان گشته بود، به واسطه فرمان شاه از قانون خدا تخطی نمود. PA 669.3

قدرت داود چیزی بود که خداوند به او داده بود تا تنها در هماهنگی با قانون الهی به کار گرفته شود. هنگامی که یوآب فرمانی را دریافت کرد که در تضاد با قانون خداوند بود، این امر در حکم تبعیت از گناه محسوب می‌گشت. “قدرت‌هایی که وجود دارند، از جانب خدا مقرر شده‌اند.” (رومیان 13: 1). اما نباید از این قدرت‌ها در تضاد با قانون خداوند استفاده گردد. رسول پولس، در نامه‌اش به قرنتیان، اصولی را که براساس آنها باید بر ما حکوت گردد، ارائه می‌نماید. او چنین می‌گوید: “پس از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق می‌گیریم.” (اول قرنتیان 11: 1) PA 669.4

گزارشی از اجرای فرمان به دست داود رسید، اما از لغاتی استفاده شده بودند که وقایع نه به یوآب و نه شاه دلالت نمایند. یوآب “قاصد را امر فرموده گفت چون از تمامی وقایع جنگ به پادشاه خبر داده باشی، اگر خشم پادشاه افروخته شود... آنگاه بگو بنده‌ات اوریای حتی نیز مرده است. پس قاصد روانه شده، آمد و داود را از هرآنچه یوآب او را پیغام داده بود، مخبر ساخت.” پاسخ پادشاه چنین بود: “به یوآب چنین بگو: این واقعه در نظر تو بد نیاید، زیرا که شمشیر، این و آن را بی‌تفاوت هلاک می‌نماید. پس در مقاتله با شهر به سختی کوشیده، آن را منهدم بسازد. پس او را خاطر جمعی بده. ” PA 670.1

بتشبع در عزای همسر خود نشست، و پس از پایان این روزها و مراسم مربوط به آن، “داود فرستاده، او را به خانه خود آورد و او زن وی شد.” کسی که وجدان حساس و احساس والای شرافت، حتی در هنگامی که جانش در خطر بود، به او اجازه نمی‌داد بر روی مسیح خداوند دست بلند کند، اکنون چنان سقوط کرده بود که به خطا یکی از وفادارترین و دلیرترین مردانش را به قتل رسانده، امیدوار بود از ثمره گناهش در کمال آسایش و امنیت بهره‌مند گردد. افسوس! چگونه زر ناب به زنگار آلوده گشت! چگونه آن ناب‌ترین زر دگرگون شد! PA 670.2

از همان بدو امر شیطان به بشر چنان آموخته بود که آنچه می‌خواهد را باید از راه گناه به دست آورد. بدین ترتیب بود که او فرشتگان را فریب داد. بدین ترتیب بود که آدم و حوا را وسوسه نمود تا گناه نمایند. و هنوز نیز بدین ترتیب جماعت انسانی را از راه اطاعت از خداوند منحرف می‌کند. راهی که فکر می‌کنی راست است، ممکن است به مرگ منتهی شود (امثال 4: 12). حال آنانی که در این راه شهامت داشته‌اند و آموخته‌اند چه میوه تلخی از درخت گناه می‌روید، پس به موقع از آن روی برمی‌گردانند. PA 670.3

به خاطر اسرائیل هم که شده خداوند می‌بایست مداخله نماید. با گذشت زمان، گناه داود در مورد بتشبع برملا گشته، سوءظن‌هایی درباره طراحی مرگ اوریا شکل می‌گرفتند، خداوند مورد بی‌حرمتی واقع شده بود. او داود را مورد مهر خود قرار داده، به وی بزرگی اعطا فرموده بود، اما گناه داود باعث بد جلوه دادن شخصیت خداوند گشته، برای نام او ملامت‌های بسیاری را به همراه آورده بود. این امر به کاهش میزان دینداری در اسرائیل منجر شد، و بیزاری از گناه را در اذهان قوم کاست؛ در این هنگام آنانی که خداترس نبوده، به او محبت نمی‌کردند نیز در گناه جسارت یافتند. PA 670.4

ناتان نبی موظف گشت، پیام ملامت‌آمیزی را از جانب خداوند تسلیم داود نماید. این پیام لحنی بسیار جدی و قاطعانه داشت. چنین سرزنشی که در خود مرگ حتمی را برای گناهکار به همراه نداشته باشد برای معدود حکمرانی ارسال شده بود. ناتان پیام را مصممانه اعلام نمود، اما با چنان خرد آسمانی‌ای که همدردی داود را برانگیزد، تا وجدانش را بیدار نماید، و تا حکم مرگ را خود با زبان خود اعلام کند. نبی مجدانه داود را به عنوان محافظ و گمارده الهی حقوقی قوم خداوند مورد خطاب قرار داده، داستانی از ستم و گناه را که حاکی از جبران خسارات بود، بازگو نمود. PA 671.1

پس چنین گفت: “در شهری دو مرد بودند، یکی دولتمند و دیگری فقیر. و دولتمند را گوسفند و گاو، بی نهایت بسیار بود. و فقیر را جز یک ماده بره کوچک نبود که آن را خریده، و پرورش داده، همراه وی و پسرانش بزرگ می‌شد؛ از خوراک وی می‌خورد و و از کاسه او می‌نوشید و در آغوشش می‌خوابید و برایش مثل دختر می‌بود. و مسافری نزد آن مرد دولتمند آمد و او را حیف آمد که از گوسفندان و گاوان خود بگیرد تا به جهت مسافری که نزد وی آمده بود، مهیا سازد؛ و بره آن مرد فقیر را گرفته، برای آن مرد که نزد وی آمده بود، مهیا ساخت.” PA 671.2

خشم پادشاه جوشید و بیان داشت:“به حیات خداوند قسم، کسی که این کار را کرده است، مستوجب قتل است. و چون که این کار را کرده است و هیچ ترحم ننموده، بره را چهار چندان باید رد کند.” PA 671.3

آنگاه ناتان چشمانش را بر پادشاه دوخت، سپس دست راستش را به سوی آسمان بلند کرد و صادقانه اعلام نمود: “آن مرد تو هستی”، آنگاه ادامه داد: “به چه علت فرمان خداوند را خوار شمردی تا در نظر او گناه نمایی؟” گناهکاران، همانگکونه که داود کرد، تلاش می‌نمایند جنایتشان را از انسان‌ها پنهان نمایند؛ می‌خواهند با تدفین گناهانشان دور از نظر دیگران، آنها را برای ابد مخفی نمایند؛ اما “همه چیز در برابر چشمان او که حساب ما با او است، عریان و آشکار است.” (عبرانیان 4: 13).”هیچ چیز پنهان نیست که آشکار نشود و هیچ چیز پوشیده نیست که عیان نگردد.” (متی ۱۰، ۲۶). PA 671.4

ناتان اعلام نمود: ” یهوه خدای اسرائیل چنین می‌گوید: من تو را بر اسرائیل به پادشاهی مسح نمودم، و من تو را از دست شاؤل رهایی دادم... پس چرا کلام خداوند را خوار نموده، در نظر وی عملی بد به جا آوردی و اوریای جتی را به شمشیر زده، زن او را به زنی برای خود گرفتی، و او را به شمشیر بنی عمون به قتل رسانیدی؟ پس حال شمشیرا ز خانه تو هرگز دور نخواهد شد ... اینکه من از خانه خودت بدی را بر تو عارض خواهم گردانید و زنان تو را پیش چشم تو گرفته، به همسایه‌ات خواهم داد...، زیرا که تو این کار را پنهان کردی، اما من این کار را پیش تمام اسرائیل و در نظر آفتاب خواهم نمود.” PA 671.5

سرزنش‌های نبی بر دل داود اثر کردند؛ وجدانش بیدار گشت؛ بزرگی گناهش در نظرش آشکار شد. جانش با پشیمانی در برابر خداوند کرنش نمود. با لب‌هایی لرزان گفت: “به خداوند گناه کرده‌ام.” تمام اعمال اشتباهی که نسبت به دیگران انجام می‌پذیرند، از آنهایی که خداوند را تحقیر نموده‌اند، می‌آیند. داود مرتکب گناهی دردناک در حق اوریا و بتشبع گشته بود، و درد آن را به خوبی احساس می‌نمود. اما در نهایت این گناه در حق خداوند محسوب می‌گردید. گرچه در اسرائیل کسی یافت نمی‌شد که مجازات مرگ را در مورد مسح خداوند اجرا نماید، اما داود به خود لرزید که مبادا داوری سریع خداوند منجر به جدا شدن سر از بدنش گردد. اما نبی پیام را به وی ابلاغ نمود: “خداوند نیز گناه تو را عفو نموده است که نخواهی مرد. “با این حال عدالت باید انجام می‌پذیرفت. حکم مرگ از داود برگرفته شد و بر پسری که زاده گناه وی بود قرار می‌گرفت. بدین ترتیب پادشاه فرصتی برای توبه می‌یافت؛ اما رنج مرگ فرزند در نظر وی بسیار سخت‌تر از مرگ خویش به نظر می‌آمد. پیامبر گفت: ” لیکن چون از این امر باعث کفر گفتن دشمنان خداوند شده‌ای، پسری که بر تو زاييده شده است، البته خواهد مرد.” PA 672.1

هنگامی که کودک بیمار شد، داود با روزه و خضوع تمام از خداوند تقاضا نمود که جان فرزندش را امان دارد. ردای سلطنتی‌اش را از تن به درآورده. تاج از سر بر زمین نهاد، و شب از پی شب پیشانی بر زمین مالید؛ با غمی جانکاه برای جان اویی که بی‌گناه بود و باید تاوان گناه او را می‌پرداخت، شفاعت می‌طلبید.” و مشایخ خانه‌اش بر او برخاستند تا او را از زمین برخیزانند، اما قبول نکرد.” اغلب، پیش از آن، هنگامی که داوری بر علیه شخصی یا شهری اعلام می‌گردید، تواضع و توبه‌ها به اوج می‌رسیدند، و آن همیشه بخشنده نیز از سر مغفرت، رسولانی را گسیل می‌داشت که خبر از بخشش و صلح می‌آوردند. داود که از این امید دلگرم گشته بود. دائماً در تضرع و التماس ماند، تا زمانی که فرزندش از دست رفت. هنگامی که از مرگ اوآگاهی یافت، به آرامی حکم خداوند را پذیرفت. نخستین ضربه از مجازاتی که خود او عادلانه‌اش خوانده بود، فرود آمد؛ اما داود که به رحمت خداوند ایمان داشت، آرامش خود را از کف نداد. PA 672.2

بسیاری از کسانی که داستان سقوط داود را می‌خوانند، پرسیده‌اند: “چرا خداوند باید در کلامش وجود این بخش تیره از زندگی کسی را که در آسمان‌ها از چنین احترامی برخوردار بوده، ذکر کند؟” نبی در ملامتش از داود. در ارتباط با گناهش چنین گفته بود: “از این امر باعث کفر گفتن دشمنان خداوند شده‌ای” از طریق نسل‌های پیاپی، کفار با آوردن این آلودگی سیاه، شخصیت داود را نشانه گرفته بودند، و پیروزمندانه اعلام می‌نمودند: “این است مردی که دلش در گرو خداوند است!” بدین ترتیب مذهب مورد ملامت قرار گرفته است، درباره خداوند و کلامش کفرگویی نموده‌اند، جان‌ها با بی‌ایمانی سخت شده‌اند، و بسیاری تحت لوای پارسایی، برای گناه کردن جسارت یافته‌اند. PA 673.1

اما پیشینه داود زشتی گناه را توجیه نمی‌نماید. تنها زمانی که او با مشاوره خداوند گام برمی‌داشت، می‌شد او را مردی دانست که دلی در گرو خداوند دارد. آنگاه که گناه نمود، تا زمانی که با توبه، به سوی خداوند بازگشت، دیگر این امر در ارتباط با او حقیقت نداشت. کلام خداوند به سادگی اعلام می‌دارد: ” کاری که داود کرده بود، در نظر خداوند ناپسند آمد.” (دوم سموئیل ۲۷:۱۱). خداوند از طریق نبی به داود چنین گفت: “پس چرا کلام خداوند را خوار نموده، در نظر وی عملی بد به جا آوردی؟... پس حال شمشیر از خانه تو هرگز دور نخواهد شد. به علت اینکه مرا تحقیر نمودی” گرچه داود از گناه خود توبه نمود و این توبه مورد بخشایش و پذیرش خداوند واقع شده بود، اما محصول بذری را که خود کاشته بود، برداشت کرد. داوری‌ای که بر او و خاندانش فرود آمد، شهادتی است بر انزجار خداوند از گناه. PA 673.2

پیش از این، مشیت خداوند داود را از توطئه‌هایی که دشمنانش برای وی ترتیب می‌دادند، حفظ کرده. مستقیماً از نقشه‌های شاؤل جلوگیری نموده بود، اما تخطی داود از قانون خداوند، رابطه داود با او را دستخوش تغییر کرده بود. خداوند در هیچ شرایطی نمی‌توانست شرارت را تحمل کند، نمی‌توانست قدرتش را برای حفاظت از داود، آنگونه که در برابر دشمنی شاؤل به کار گرفته بود، در برابر نتایج گناهینیز به کار گیرد. PA 673.3

در خود داود هم تغییرات شگرفی صورت گرفته بود. آگاهی از گناه و نتایج آن، روح وی را در هم شکسته بودند. در نظر مردمش احساس کوچکی می‌نمود. نفودش تضعیف شده بود. پیش از این، سعادت و کامیابی‌اش را مرتبط با پیروی مجدانه از فرامین خداوند می‌دانستند. اما اکنون مردمش که از گناه وی آگاه بودند، با آزادی بیشتری به جانب تخطی از فرامین خداوند سوق می‌یافتند. اختیارات و قدرتش در خانه‌اش، یعنی خواسته او برای احترام از سوی پسرانش، تضعیف گشته بود. هنگامی که می‌بایست گناه را تقبیح نماید، احساس گناهش او را ساکت نگاه می‌داشت؛ این امر دستش را برای اجرای عدالت در خانه‌اش سست کرده بود. درس شرارت او در پسرانش نیز نفوذ یافته بود و خداوند برای جلوگیری از نتایج آن مداخله نمی‌نمود. اجازه می‌داد همه چیز با روند طبیعی خود صورت پذیرد، و بدین ترتیب داود مورد تنبیه قرار گرفت. PA 673.4

به مدت یک سال پس از سقوط، داود به ظاهر در امنیت و صلح به سر برد؛ نشانی از نارضایتی خارجی از سوی خداوند به چشم نمی‌آمد. اما مجازات الهی همچنان بر فراز سرش معلق مانده بود. بی‌شک و به سرعت، روز داوری و مجازات در راه بود، و هیچ توبه‌ای نمی‌توانست درد و شرم آن را از زندگی دنیوی او دفع نماید. آنانی که با اشاره به نمونه داود تلاش می‌کنند گناه خود را ناچیز تلقی کنند، باید از تاریخچه کتاب مقدس بیاموزند که راه گناه و تخطی از قانون خداوند بسی سخت است. گرچه باید همچون داود از گناه خود با توبه بازگردند، اما حتی در همین زندگی، نتیجه گناه تلخ‌تر از آن خواهد بود که بتوان سنگینی‌اش را تاب آورد. PA 674.1

مقصود خداوند از تاریخ سقوط داود این بود که این واقعه همچون هشداری باشد برای همگان که بدانند با وجود همه برکات و الطاف نمی‌توانند خود را در امان پنداشته، از دعا و مراقبت غافل گردند. بدین ترتیب این مهم به آنهایی که با خضوع در پی آموزش درسی که خداوند برای آموختن به آنان طراحی نموده است، به اثبات رسیده است. از نسلی به نسل دیگر، هزاران تن از این راه، خطر قدرت وسوسه‌گر را درک کرده‌اند. سقوط داود که خداوند او را بسیار مفتخر نموده بود، حس عدم اعتماد صرف به خود را در آنان بیدار نموده است. أنان احساس کرده‌اند که خداوند به تنهایی می‌تواند آنان را از طریق ایمانشان نگاه دارد. آنان که می‌دانستند قدرت و امنیتشان تنها در او است، از برداشتن نخستین گام به سرزمین شیرطان ترسیده‌اند. PA 674.2

حتی پیش از اعلام نخستین مجازات الهی بر علیه داود نیز او برداشت محصول گناه خود را آغاز کرده بود. از عذاب وجدان در رنج بود. رنج روحی ای را که در آن زمان تحمل می‌نمود می‌توان در مزمور سی و دوم به عینه دید، وی چنین می‌گوید: PA 674.3

“خوشا بحال کسی که عصیان او آمرزیده شد و گناه او مستور گردید. PA 675.1

خوشا بحال کسی که خداوند به وی جرمی در حساب نیاورد و در روح او حیله‌ای نمی‌باشد. PA 675.2

هنگامی که خاموش می‌بودم.
استخوان‌هایم پوسیده می‌شد از نعره‌ای که تمامی روز می‌زدم.
چون که دست تو روز و شب بر من سنگین می‌بود.
رطوبتم به خشکی تابستان مبدل گردید، سلاه” (مزمور ۱:۳۲-۴).
PA 675.3

و نیز مزمور پنجاه و یکم بیان توبه و ندامت داود است. در آن زمان که ملامت خداوند به او اعلام گردید: PA 675.4

“ای خدا برحسب رحمت خود بر من رحمت فرما،
به حسب کثرت رأفت خویش گناهانم را محو ساز.
مرا از عصیانم به کلی شستشو ده و از گناهانم مرا طاهر کن.
زیرا که من به معصیت خود اعتراف می‌کنم و گناهم همیشه در نظر من است ....
مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم.
مرا شستشو کن تا از برف سفیدتر گردم.
شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوان‌هایی که به هم کوبیده‌ای به وجد آید.
روی خود را از گناهم بپوشان و همه خطایای مرا محو کن.
ای خدا دال طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه ساز.
را از حضور خود مینداز، و روح قدوس خود را از من مگیر
شادی نجات خود را به من باز ده و روح آزاد مرا تأیید فرما.
آنگاه طريق تو را به خطاکاران تعلیم خواهیم داد،
و گناهکاران به سوی تو بازگشت خواهند نمود.
مرا از خون‌ها نجات ده! ای خدایی که خدای نجات من هستی!
تا زبنم به عدالت تو ترنم نماید.” (مزمور 51: 1-۱۴).
PA 675.5

بدین ترتیب پادشاه اسرائیل با آوازی مقدس که باید در مجامع عمومی قوم خودش، در حضور کاهنان دربار و داوران، شاهزادگان، مردان جنگاور و نیز در لابلای کتابی که سقوطش را تا آخرین نسل بشر حفظ خواهد نمود، گناهش را بازگو نموده، واز امیدش به مغفرت خداوند سخن می‌گفت. به جای اینکه برای پوشاندن گناهش تلاش نماید، آرزو نمود دیگران از داستان حزن‌انگیز سقوط وی درس بگیرند. PA 675.6

توبه داود صادقانه و عمیق بود. او در پی آن نبود که برای جنایتی که مرتکب شده بود، توجیهی بیابد. بی‌میلی به فرار از تهدیدات داوری، دعاهایش را جهت داد. بلکه بزرگی گناهش را بر علیه خداوند مشاهده نمود؛ ناپاکی جانش را به چشم دید. او به واسطه طلب مغفرت نبود که دعا می‌کرد. بل پاکی قلبش نیز مدنظرش قرار داشت، داود در نومیدی دست از تلاش برنداشت. در وعده‌های خداوند برای بخشش گناهکاران گواهی از توبه و مغفرت و پذیرش را یافت. PA 676.1

“زیرا قربانی نخواستی، والا می‌دادم.
قربانی سوختنی را پسند نکردی،
قربانی‌های خدا روح شکسته است.
خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد.” (مزمور 51: 16، 17)
PA 676.2

گرچه داود سقوط کرده بود، اما خداوند دوباره او را بلند کرد. اکنون بیشتر از پیش در هماهنگی با خداوند، و در همدمی با مردم او قرار داشت. در سرور و شادی رهیدن از گناه چنین می‌سراید: PA 676.3

“به گناه خود نزد تو اعتراف کردم،
و جرم خود را نزد تو مخفی نداشتم.
گفتم: عصیان خود را نزد خداوند اقرار می‌کنم ...
تو ملجای من هستی،
مرا از تنگی حفظ خواهی کرد.
مرا به سرودهای نجات احاطه خواهی نمود. سلاه.” (مزمور 32: 5، 7).
PA 676.4

بسیاری زیر لب شکوه می‌کنند که چرا خداوند با بی‌عدالتی جان داود را حفظ کرد؛ داودی که گناهش آنچنان بزرگ بود، که مقایسه آنچه شاؤل معزول انجام داده بود را بی‌معنی جلوه می داد. اما داود خود را فروتن کرده بود و به گناهش اعتراف، نموده بود، درحالی که شاؤل به سرزنش‌ها و ملامت‌ها بی‌حرمتی روا داشته، قلبش را سخت گردانده بود. PA 676.5

این بخش از تاریخ داود برای گناهکارانی که توبه می‌نمایند از اهمیت بسیاری برخوردار است. این بخش یکی از مؤثرترین تصاویر و مثال‌هایی است که در رابطه با تقلاها و وسوسه‌های بشریت و نیز توبه حقیقی با ایمان به خداوند و عیسی مسیح به ما داده شده است. در خلال همه اعصار، به جان‌هایی که در گناه سقوط کرده‌اند، و در زیر بار گناه دست و پا می‌زنند، این منشا دلگرمی و اطمینان داده شده است. هزاران تن از فرزندان خدا که با گناه مورد خیانت واقع شده‌اند، به هنگام خلاصی از نومیدی به یاد داود افتادند که چگونه خداوند توبه و اعتراف صادقانه‌اش را پذیرفته، درد و عذاب گناهش را تحمل ننمود؛ و نیز برای توبه و از سر گرفتن رابطه‌شان با خداوند دلگرمی گرفته‌اند. PA 677.1

هر کس که تحت ملامت خداوند جانش را با اعتراف متواضع گردانده و توبه کند- آن چنان که داود کرد- می‌تواند اطمینان داشته باشد که هنور برای او جای امید هستند. هر که با ایمان وعده‌های خداوند را پذیرفت، مغفرت را خواهد یافت. خداوند هرگز از جانی که حقیقتاً توبه کرده باشد، دوری نخواهد کرد. او خود این وعده را داده است: “به قوت من مستمسک می‌شد، تا با من صلح بکند، و با من صلح می‌نمود.” (اشعیا ۲۷: 5) “شریر راه خود را و گناهکار افکار خویش را ترک نماید و به سوی خدا بازگشت کند و بر وی رحمت خواهد نمود و به سوی خدای ما که مغفرت عظیم خواهد کرد.” ( اشعیا 55: 7). PA 677.2