پاتریاخها و انبیا

29/72

۲۹ - “دشمنی شیطان برعلیه احکام خداوند”

نخستین تلاش شیطان برای ساقط کردن احکام خداوند، در میان ساکنان بی گناه آسمان، برای مدت کوتاهی، ظاهرا موفقیت آمیز به نظر رسید. تعداد زیادی از فرشتگان فریب خوردند، اما پیروزی ظاهری شیطان با شکست مواجه شد و به جدا شدن او از خداوند و رانده شدن وی از آسمان منجر گردید. PA 289.1

زمانی که مجادله بر روی زمین آغاز شد، ،شیطان مجدداً یک پیروزی ظاهری کسب کرد، و انسان به واسطه گناه، اسیر او شد و پادشاهی او در اختیار فرشته عصیانگر قرار گرفت. اینک، ظاهراً راه برای بنیان نهادن پادشاهی شیطان و مخالفت او با اقتدار خداوند و پسر او هموار شده بود. اما نقشه نجات، این امکان را برای انسان فراهم آورد تا به هماهنگی با خداوند آورده شود و با اطاعت از احکام او، از قدرت شریر آزاد شود. PA 289.2

شیطان بار دیگر شکست خورده بود و با این امید که شکست را به پیروزی تبدیل کند، مجدداً فریب را آغاز کرد. او برای تحریک کردن نسل گناهکار به عصیان، خداوند را، خدایی بی رحم معرف کرد که به انسان اجازه داده بود تا از احکام او تخطی کند. وسوسه گر مکار گفت: اگر خداوند از عواقب گناه آگاه بود، چرا اجازه داد تا انسان در معرض وسوسه قرار گرفته و گناه کند و موجب مصیبت و مرگ شود؟ و فرزندان آدم فریب شیطان را خورده و با تنها موجودی که می توانست ایشان را از قدرت شریر آزاد کند، مخالفت ورزیدند. PA 289.3

امروزه نیز هزاران نفر همان شکایت عصیانگرانه را بر علیه خداوند تکرار می کنند. آنان نمی دانند که محروم کردن انسان از آزادی انتخاب، او را از یک موجود ویژه به یک ماشین تبدیل خواهد کرد. هدف خداوند این نیست که اراده خود را به انسان تحمیل کند. او انسان را به گونه ای آفرید که قادر است خوب و بد را از هم تشخیص دهد. انسان PA 289.4

نیز همانند سایر ساکنان آسمان باید در معرض آزمایش اطاعت قرار گیرد، اما هرگز در موقعیتی قرار داده نمی شود که مجبور به گناه شود. خداوند چنان امکاناتی را برای انسان فراهم آورده است که با استفاده از آنها در مجادله با شیطان شکست نخورد. PA 289.5

زمانی که تعداد انسانها برروی زمین افزایش یافت، تقریبا تمامی جهان به صفوف عصیان ملحق شد و بار دیگر شیطان در ظاهر پیروز شد. اما خدای قادر مطلق گناه را متوقف کرد و زمین به وسیله طوفان از فساد اخلاقی تمیزشد. PA 290.1

اشعیای نبی چنین می گوید: “هنگامی که داوریهای تو بر زمین آیند، سکنه رُبع مسکون عدالت را خواهند آموخت ... هر چند بر شریر ترحم شود عدالت را نخواهند آموخت ... و جلال خداوند را مشاهده نمی نماید.” بعد از طوفان، مردمان روی زمین، بار دیگر بر علیه خداوند گناه ورزیدند و عهد خداوند و فرائض او، برای دومین بار انکار شد. هم مردمان پیش از طوفان و هم نسل نوح، اقتدار الهی را رد کردند. و سپس خداوند با ابراهیم عهد بست و وعده داد تا از او قومی پدید آورد که امانت داران احکامش باشند. و شیطان نیز بیدرنگ برای وسوسه و هلاکت این قوم، دام گسترد. فرزندان یعقوب به ازدواج با بت پرستان و پرستش بتهای ایشان وسوسه شدند. اما یوسف به خداوند وفادار ماند و صداقت او به ایمان راستین شهادت می داد. و برای خاموش کردن چنین نوری بود که شیطان ما استفاده از حسادت برادراش، موجب شد تا او به بردگی فروخته شود. با این حال، خداوند مداخله کرد تا معرفت مربوط به او به مردم مصر نشان داده شود. هم در خانه فوطیفار، و هم در زندان، یوسف در خدا ترسی تعلیم و تربیت یافت تا برای مقام عالی نخست وزیری آماده شود. نفوذ او از کاخ فرعون تا سرتاسر سرزمین احساس شد و شناخت خداوند در همه جا گسترش یافت. اسرائیلیانی که در مصر ساکن بودند، ثروتمند شدند. کاهنان بت پرست غرق وحشت شده بودند. هنگامی که دیدند مذهب جدید مورد توجه قرار می گیرد، آنان با الهام از شیطان، در صدد برآمدند تا نور حقیقت را خاموش کنند. مسئولیت تعلیم و تربیت و ارث سلطنت به کاهنان سپرده می شد و همین روح ضدیت قاطعانه با خداوند و اشتیاق برای بت پرستی بود که شخصیت پادشاه آینده مصر را شکل می داد و به قساوت و ستم کرن به یهودیان منجر می شد. در طول چهار سالی که موسی از مصر گریخته بود. بت پرستی بر این سرزمین حاکم شده بود. امیدهای اسرائیلیان هر سال کم رنگتر می شد. هم فرعون و هم مردم مصر به واسطه قدرتشان مغرور بودند و خدای بنی اسرائیل را مسخره می کردند. این غرور آنچنان زیاد شد که در ملاقات فرعون با موسی به اوج خود رسید. زمانی که رهبر عبرانی با پپامی از سوی “یهوه، خدای اسرائیل” به نزد فرعون آمد، نا اطاعتی او از خدای حقیقی نبود، بلکه مخالفت و مبارزه طلبی او بود که موجب شد تا در پاسخ به موسی بگوید: “یهُوَه کیست که من باید به سخنان او گوش بدهم و اسرائیل را آزاد کنم؟ من یهوه را نمی شناسم و بنی اسرائیل را هم آزاد نمی کنم.” از ابتدا تا به آخر، مخالفت فرعون با فرمان خداوند، نتیجه بی اطلاعی او نبود بلکه نشانه نفرت و ضدیت او بود. PA 290.2

هرچند که مصریان برای مدت طولانی، خداوند را انکار کرده بودند، ابا خداوند همچنان به ایشان فرصت داد تا توبه کنند، در زمان یوسف، سرزمین مصر، پناهگاه اسرائیلیان بود و خداوند به خاطر محبتی که به قوم او نشان داده بودند، سربلند شده بود و اینک خدای رحیم، دیرغضب و کثیرالاحسان به هریک از ایشان فرصت داد تا به سوی او باز گردند. مصریان به واسطه پرستش بتها مورد لعن قرار گرفته بودند، اما همه آنانی که از خداوند اطاعت می کردند. از مجازات رهایی می یافتند. تعجب و لجاجت فرعون شناخت خداوند را اشاعه داد و باعث شد تا بسیاری از مصریان به خداوند ایمان آورده و او را عبادت کنند. PA 291.1

بدلیل اینکه اسرائیلیان بسیار علاقمند بودند تا با بی دینان رابطه داشته باشند، و از بت پرستی ایشان تقلید کنند، خداوند به ایشان اجازه داده بود تا به سرزمین مصر وارد شوند، جایی که نفوذ یوسف در همه جا به شدت احساس می شد، جایی که شرایط مناسبی برای ایشان وجود داشت تا قومی ممتاز باقی بمانند. به علاوه، در اینجا، بت پرستی ابتکار مصریان و قساوت وظلم ایشان نسبت به اسرائیلیان، باید ایشان را به انزجار از بت پرستی تشویق می کرد و موجب می شد تا به خدای پدرانشان پناه ببرند. اما شیطان از این دوراندیشی، برای اجرای نقشه خویش استفاده کرد و با کور کردن اذهان بنی اسرائیل ایشان را وادار کرد تا از اعمال اربابان بت پرستشان تقلید کنند. به دلیل مقدس شمرده شدن حیوانات از سوی مصریان، عبرامیان اجازه نداشتند در خلال بودگی در مصر، هدایای قربانی را به حضور خداوند تقدیم کنند. بدین نحو، اذهان ایشان از طریق این عبادت، به قربانی بزرگ معطوف نشد و ایمانشان ضعیف گردید. هنگامی که زمان رهایی اسرائیل فرا رسید، شیطان تلاش کرد تا از نفشه خداوند جلوگیری کند. هدف او این بود تا آن قوم عظیم را که تعدادشان بیش از دو میلیون نفر بود، در جهل و خرافه پرستی نگه دارد. قومی که خداوند وعده داده بود تا مبارک ساخته و کثیر کند، و از ایشان ملتی قدرتمند سازد، تا شناخت مربوط به اراده او را آشکار کنند قومی که او در نظر داشت تا حافظان احکامش سازد، شیطان سعی داشت تا همین قوم را در ظلمت و بردگی نگاه دارد، تا شاید، یاد خداوند را از اذهان ایشان محو سازد. PA 291.2

زمانی که معجزات در مقابل فرعون انجام شد، شیطان برای خنثی کردن اثرات آنها، مداخله کرد و مانع شد تا فرعون برتری خداوند را اقرار کرده و به دستور او عمل کند. او نهایت سعی خود را کرد تا کار خداوند را جعل کرده و در برابر اراده او مقاومت کند. اما نتیجه اقدام او باعث شد تا قدرت و عظمت خداوند به شکل خارق العاده تری در معرض دید قرار گیرد و موجودیت و اقتدار خدای زنده و حقیقی، هم برای اسرائیلیان و هم برای مصریان، آشکارتر شود. PA 292.1

خداوند با نشان دادن قدرت عظیم خویش، قوم بنی اسرائیل را رهایی بخشید و تمامی خدایان مصر را مجازات کرد. “قوم برگزیده خود را با سرود شادمانی از مصر بیرون آورد ... تا احکام او را به جا آورند و قوانین او را اطاعت نمایند.” (کتاب مزامیر ۱۰۵ آیات 43 تا 45). او بنی اسرائیل را از بردگی نجات داد، تا ایشان را به سرزمینی نیکو بیاورد، زمینی که در مشیت او بود، ایشان آماده شده بود تا از دست دشمنانشان در امان باشند، جایی که بتوانند در زیر سایه بالهای او ساکن شوند. او ایشان را به نزد خود فرا می خواند و با دستهای قدرتمندش احاطه می کرد و آنان نیز، در مقابل تمامی نیکوی و رحمت او، موظف بودند تا خدایان دیگر را پرستش نکنند، بلکه نام او، یعنی خدای زنده را در روی زمین، جلال دهند. PA 292.2

در خلال برد گی در مصر، بسیاری از اسرائیلیان، احکام خداوند را تا اندازه زیادی فراموش کرده بودند و قوانین آن را با احادیث و سُنن بت پرستی آمیخته بودند. خداوند، ایشان را به سینا فرا خواند و در آنجا با صدای خویش، احکام را اعلام کرد. PA 292.3

شیطان و فرشتگان شریر، در آنجا حاضر بودند و حتی هنگامی که خداوند، احکامش را به قوم خویش اعلام می کرد، شیطان در صدد بود تا ایشان را به گناه وسوسه کند. این قوم را که خداوند برگزیده بود، می خواست از دستهای وی بیرون بکشد. با وادار کردن ایشان به بت پرستی، او می خواست تاثیر و سودمندی هر نوع پرستش را از بین ببرد، چرا که انسان نمی تواند با یرستش چیزی که از خود او بالاتر نیست، به تعالی برسد و با اثر دست خویش نشان داده شود. اگر انسان از دیدن قدرت، عظمت و جلال خدای ازلی، آن اندازه عاجز می شد که او را به یک تمثالی تراشیده شده و یا حتی یک حیوان یا خزنده معرفی می کرد، در آن صورت، راه برای بی بند و باری هموار و امیال گناه آلود غیر قابل مهار می گردید و همه چیز تحت سلطه کامل شیطان قرار می گرفت. PA 292.4

درست در دامنه کوه سینا، شیطان از نقشه خویش را برای ساقط کردن احکام خداوند به مرحله اجرا در آورد و بدین طریق، همان کاری را که در آسمان آغاز کرده بود، دنبال کرد. در طول مدت چهل روز که موسی در بالای، کوه و در حضور خداوند به سر می برد، شیطان مشغول تحریک کردن مردم به ارتداد و عصیان بود تا در همان حال که خداوند مشغول نوشتن احکام خویش بود تا به قوم برگزیده سپرده شود، اسرائلیان با انکار وفاداریشان نسبت به یهوه، خواهان بتی از طلا شده بوند و زمانی که موسی از حضور بر جلال خداوند آمد و احکام شریعت را که ایشان وعده داده بودند تا از آن اطاعت کنند، به همراه خود آورد، آنان را دید که به پرستش یک گوساله طلایی مشغول بودند. PA 293.1

شیطان با وادار کردن بنی اسرائیل به توهین چنین گستاخانه و کفر آمیز نسبت به یهوه، نقشه هلاکت ایشان را طرح ریزی کرده بود. و از آنجا که خود ایشان کاملا فاسد گردیده و نشان داده بودند که چقدر نسبت به امتیازات و برکات خداوند و به تعهدات مکررشان در مقابل او بی تفاوت شده اند، ،شیطان فکر کرد که خداوند ایشان را رها کرده و به هلاکت خواهد سپرد. و بدین ترتیب، انقراض نسل ابراهیم، ذریت وعده، که باید احکام خداوند را حفظ می کرد، همان ذریتی که منجی از میان ایشان ظهور کرده و شیطان را شکست می داد،قطعی می شد. PA 293.2

عصیانگر بزرگ، قصد د‌اشت تا اسرائیل را نابود کرده و از تحقق نقشه های خداوند، جلوگیری کند. اما مجدداً شکست خورد. هرچند. قوم بنی اسرائیل گناهکار بودند، اما هلاک نشدند. آنانی که با لجاجت در کنا‌ر شیطان مانده بودند، هلاک گردیدند، اما بقیه قوم، متواضع گردیده و توبه کردند و خداوند نیز ایشان را عفو کرد. رفتار خداوند در مقابل گناه و بت پرسنی و هم چنین عدالت و رحمت او، باید به عنوان یک شهادت دائمی برای همیشه به ثبت می رسید. PA 293.3

تمامی کائنات، حوادثی را که در دامنه کوه سینا به وقوع پیوسته بود، دیده بودند. تفاوت میان عملکرد و حاکمیت، خداوند با حکومت شیطان، کاملا آشکار شد و بار دیگر ساکنان بی گناه آسمان، نتایج مربوط به ارتداد شیطان و نوع حکومتی را که او قصد داشت در آسمان بنیان نهد، مشاهده کردند. PA 293.4

شیطان با وادار کردن انسانها به تخلف از دومین فرمان، قصد داشت تا افکار ایشان را در مورد خداوند فاسد کند. او با نادیده گرفتن چهارمین فرمان، در نظر داشت تا ایشان را وادار کند که خداوند را به کل فواموش کنند. در خواست خداوند برای احترام و پرستش بر این حقیقت استوار است که او از خدایان مشرکین بالاتر بوده و خالق است و اینکه تمامی مخلوقات، هستی شان را مدیون او هستند. این امر در کتاب مقدس نیز بدین نحو مطرح شده است. ارمیای نبی می گوید: “یهوه، خدای حقیقی است، او خدای زنده و پادشاه ابدی است خدایانی که آسمان و زمین را نیافریدند، نابود خواهند شد. او با قدرت خود زمین را ساخت و با حکمت خویش جهان را آفرید و با فهم خود آسمانها را گسترانید.” ، “آنان که بتها را می سازند آدمهای سرخورده ای هستند، چون خدایانی که می سازند، دروغین و بی جان اند. آنها بی ارزش و منفورند. وقتی خداوند برای رسیدگی به حساب آنها بیاید، آنها همه نابود خواهند شد. خدای یعقوب مثل آنها نیست. او خالق همه چیز اشت.” (کتاب ارمیای نبی 10 آیات 10 تا 12 - 14 تا ۱۶) سبت به عنوان یادبود قدرت خلاقه خداوند، ،او را به عنوان خالق آسمان و زمین معرفی می کند. بنابرین گواه دایمی وجود او و یادآور عظمت، حکمت و محبت اوست. اگر سبت همواره با جدیت نگه داشته می شد، خدانشناس و بت پرست هرگز نمی توانست وجود داشته باشد. PA 294.1

تأسیس سبت که از باغ عدن سرچشمه گرفته است. به اندازه عمر جهان قدمت دارد و قوانین آن از ابتدای آفرینش، از سوی انبیا و مشایخ رعایت شده بود. در خلال بردگی در مصر، قوم بنی اسرائیل از سوی اربابانشان تحت فشار قرار گرفتند تا از مقررات مقررات تخطی کنند و به همین دلیل، شناخت قداست و اهمیت آن را تا حد زیادی از دست داده بودند. زمانی که شریعت در کوه سینا اعلام شد، نخستین کلام مربوط به حکم چهارم چنین بود: “سبت را به خاطر داشته باش و آن را مقدس بشمار.” برای اینکه نشان داده شود که سبت در آن زمان مقرر نشده است، به ما توصیه می شود تا ریشه آن را در آفرینش جستجو کنیم‌.شیطان برای محو کردن نام خداوند از اذهان انسانها، قصد دشت تا این یادگار عظیم را نابود کند. اگر انسانها، خالق خویش را فراموش می کردند، دیگر نمی توانستند در مقابل قدرت شریر مقاومت کنند و شیطان از طعمه خویش اطمینان می یافت. PA 294.2

دشمنی شیطان برعلیه شریعت خداوند، او را وادار کرد تا با هر یک از فرامین دهگانه مبارزه کند. اصل محبت و اطاعت از والدین با قانون عظیم محبت وفاداری به خداوند، ارتباط نزدیکی دارد. بی احترامی به اقتدار والدین به سرعت به نادیده گرفتن اقتدار خداوند منجر خواهد شد. تلاشهای، شیطان برای کوچک جلوه دادن فرمان پنجم، به همین دلیل است. اصل توصیه شده در این حکم در میان اقوام بی دین مورد بی توجهی قرار می گرفت. در میان این اقوام، پدران و مادران در سن پیری به حال خود رها شده و یا کشته می شدند. در میان خانواده، مادر از احترام اندکی برخوردار بود و به محج فوت شوهرش، موظف بود تا به اقتدار بزرگترین پسرش گردن نهد. اطاعت فرزند از والدین از سوی موسی توصیه شده بود، اما هنگامی که اسرائیلیان از خداوند فاصله گرفتند، فرمان پنجم نیز همانند سایر فرامین مورد بی توجهی قرار گرفت. PA 294.3

شیطان “از آغاز قاتل بود.” و به محض اینکه اختیار انسانها را در دست گرفت، نه تنها ایشان را وادار به تنفر و کشتن یکدیگر کرد، بلکه با به چالش طلبیدن گستاخانه اقتدار خداوند، تخلف از حکم ششم را به جزئی از مذهب ایشان تبدیل کرد. PA 295.1

افکار منحرف اقوام بی دین در خصوص صفات الهی، باعث شده بود تا ایشان قربانی کردن انسان را برای جلب حمایت بت هایشان، امری ضروری تلقی کنند و هولناک ترین جنایات را تحت انواع مختلف بت پرستی مرتکب شوند. در یکی از این آئین ها، کودکان را مجبور می کردند تا در مقابل بت ها از میان آتشی عبور کنند. اگر کودک صحیح و سالم از میان آتش عبور می کرد، مردم‌ ایمان می آوردند که قربانیهایشان پذیرفته شده است و در نتیجه، هدایای بسیاری را به کودک تقدیم کرده و او را گرامی می داشتند. اما اگر کودک در حین عبور از آتش دچار سوختگی می شد، کشته شدن او حتمی بود و مردم تصور می کردند که خشم خدایان برانگیخته شده است و به قتل رساندن کودک، خشم خدایان را فرو خواهند نشاند. بنابراین، کودک را در مقابل بت ها قربامی می کردند. در ایامی که قوم بنی اسرائیل از خداوند دور شده بودند، این آئین های نفرت انگیز تا حدی در میان ایشان رایج بود. PA 295.2

فومان هفتم نیز خیلی زود به نام مذهب زیر پا گذاشته شد. هرزه ترین و نفرت انگیزترین آیین ها، بخشی از عبادت بت پرستان را تشکیل می داد. خود خدایان مظهر ناپاکی بودند و پرستندگان آنها نیز برای ارضا امیال شرم آور، آزاد گذاشته شده بودند. PA 295.3

فساد اخلاقی به نحوی غیر عادی رواج یافته بود و اعیاد مذهبی به صحنه فساد آشکار و عمومی تبدیل گردیده بود. تعدد زوجات به زودی رواج یافت و این یکی از گناهانی بود که خشم خداوند را برعلیه مردمان پیش از طوفان برانگیخته بود. اما بعد از طوفان مجددا رایج شده بود. تلاش حساب شده شیطان، تحریف بنیان ازدواج، ضعیف کردن روابط زناشویی و کوچک جلوه دادن قداست و اهمیت آن بود، چرا که به هیچ طریق دیگری نمی توانست عباعت خداوند در انسان را خدشه دار کرده و راه مصیبت و شرارت را هموار سازد. PA 295.4

ابتدای مجادله بزرگ، نقشه شیطان غلط معرفی کردن شخصیت خداوند و تحریک عصیان بر علیه شریعت او بود و ظاهراً در این کار موفق به نظر می رسید. عده کثیری از مردم دروغهای او را باور کرده و خودشان را در مقابل خداوند قرار دادند. اما در بحبوحه فعالیت شریر، اهداف خداوند همواره با موفقیت به پیش می رود و او عدالت و نیکویی خود را تمامی مخلوقات خوبش آشکار می کند. به واسطه وسوسه های شیطان، تمامی نوع بشر از احکام خداوند سرپیچی کردند، اما با قربانی شدن پسر او، این فرصت در اختیار ایشان قرار داده شد تا به سوی خداوند بازگردند. آنان به واسطه فیض مسیح قدرت می یابند تا از احکام پدر اطاعت کنند. بدین نحو، خداوند در هر عصری حتی در بحبوحه ارتداد و عصیان، قومی را پدید می آورد که به او وفادار هستند، قومی که “تعالیم او در دلهای ایشان ثبت شده است. (کتاب اشعیا ۵۱، آیه۷) PA 296.1

با دروغ بود که شیطان، فرشتگان را فریب داد و به این نحو، نقشه خویش را در همه دورانها در میان مردم عملی کرده است. او این روش را تا به آخر ادامه خواهد داد. اگر او جنگ با خداوند و احکام او را به صراحت اقرار می کرد، انسانها دقت می کردند، اما او چهره عوض کرده و حقیقت را با دروغ در هم می آمیزد. خطرناک ترین دروغها، آنانی هستند که با حقیقت آمیخته شده اند. به این طریق است که دروغها، پذیرفته می شوند و روح را اسیر کرده و نابود می کنند. شیطان با این روش، جهان را با خود همواه می کند. PA 296.2

اما روزی می رسد که پیروزی او برای همیشه پایان خواهد یافت. PA 296.3

رفتار خداوند با گناه و عصیان به افشا شدن کامل نقشه های او منجر خواهد شد که مدتها به طور پنهانی دنبال شده بود. PA 296.4